loading...
اینترنت نامه هم نشینی
آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
عکسهای گلسا سرابی دختر شایسته ایران بین 10 دختر زیبای دنیا 0 520 mohnab
دو معمایی که مایکروسافت نمی‌تواند حل کند!!! 0 121 mohnab
مدلهای مو کوتاه دخترانه 2013 0 136 mohnab
با خـوراکی های شفابخش آشنـا شویـد 0 116 mohnab
کار عجیب دو دانشجو برای دیدن داخل بدن! + تصاویر 0 184 ramin
کاریکاتورهای با مفهوم و زیبا 0 104 ramin
خطرناک ترین رشته های ورزشی در ارتفاع + اوج آدرنالین و هیجان در مرتفع ترین نقاط 0 112 ramin
به این میگن با دل و جرات (+عکس) 0 134 ramin
روش هاي زيبايي 7 آرايشگر برجسته تهران 0 126 ramin
6 عکس از مشهورترین جنازه های دنیا! (16+) 0 233 korn
نوجوان ایرانی ستاره لیدز یونایتد +عکس 0 98 korn
اولین کارهایی که شیطان انجام داده است!؟ 0 102 ramin
۱۴ +۱ روش افزایش سرعت و کارایی ویندوز 0 101 mohnab
تصـاویری بسیار زیبـا از تهـرانی مـدرن 0 178 mohnab
حقایق شگفت انگیز درباره کلاغ 0 133 ramin
مردان بدقلق اما دوست داشتنی! 0 111 ramin
رد پای آب 0 89 ramin
مجموعه ای از بهترین دامنه های رایگان وب برای وبلاگ و وب سایت شما 0 334 namavaran
مشکلات ویندوز8 را یك‌جا حل کنید 0 96 namavaran
Excel برنامه نویسی در 0 167 namavaran
Admin بازدید : 59 1392/01/26 نظرات (0)

شاه طهماسب چـند تا زن داشت که یکی از آنها را خیلی خیلی دوست داشت. از قضای روزگار رمال دربار عاشق همین زن شده بود. اما به هر دری که زد و هر کاری که کرد زن زیر بار او نرفت که نرفت. رمال هم کینه او را به دل گرفت.
مدتی گذشت، زن حامله شد و پسری به دنیا آورد که از بس زیبا بود چشم خلایق از دیدنش خیره می ماند. با آمدن این زن عشق و علاقه شاه طهماسب به آن زن بیشتر شد. اما رمال که منتظر فرصت بود یک شب یواشکی به بالین پسر رفت و سرش را از تن جدا کرد؛ چاقو را هم انداخت توی جیب مادر بچه! صبح که شد خبر به شاه رسید که دیشب سر بچه را بریده اند. شاه دستور داد رمال را حاضر کردند تا رمل بیاندازد و قاتل بچه را پیدا کند. رمال رمل انداخت و نظر کرد و هی دو سه بار زیر لب آه کشید و زمزمه کرد و هی با خود گفت نه نه ممکن نیست! مگر میشود؟ نه اصلا شدنی نیست! و خلاصه چند بار رمل انداخت و همان ادا و اطوارها را درآورد. 
شاه که از فرط عصبانیت مثل مار زخمی ره خود می پیچید، حوصله اش سر رفت و داد کشید آخر بگو ببینم چه می بینی که اینقدر آه و واویلا می کنی؟ قاتل کیست؟ رمال هم که دید نقشه اش خوب گرفته و تیرش به هدف خورده است گفت قبله عالم به سلامت باد. اینگونه که از رمل پیداست مادر بچه، قاتل است. او بچه را کشته است! شاه طهماسب این را که شنید فریاد زد چه می گویی؟ مگر می شود؟ رمال گفت تعجب و آه و واویلای من هم از این بود! اما خودتان که دیدید چند بار رمل انداختم و رمل این را نشان داد. حالا هر تصمیمی می گیرید بگیرید که دیگر از من کاری ساخته نیست. شاه طهماسب دستور داد رفتند به اتاق و گشتند و چاقوی خونین را از جیب مادر بچه پیدا کردند. زن هر چه قسم خورد و آیه آورد و الحاح کرد فایده نداشت و نکرد. شاه طهماسب چون زن را خیلی دوست داشت او را نکشت و فقط دستور داد او را از قصر اخراج کردند. 
اما چون همه نوکرها و کلفت های دربار از دست زن جز خیر و خوبی هیچ چیز دیگری ندیده بودند، در بیرون کردن زن طفره رفتند تا اینکه قرعه این کار به نام رمال باشی خورد. رمال باشی هم از خدا خواسته زن را برداشت و بیرون برد. در بین راه رو بزن کرد و گفت حالا دیگر در اختیار من هستی و باید زن من بشوی والا بلایی به سرت می آورم که مرغن هوا به حالت گریه کنند. زن بینوا که می دانست همه این بلاها که بر سرش آمده زیر سر رمال باشی خائن است، گفت هر کاری می خوای بکن. پس از بچه نازنینم می خواهم روی دنیا نباشم. رمال هر چه اصرار و الحاح کرد دید فایده ای ندارد. آخر کار، جفت چشمهای زن بیچاره را از کاسه درآورد و او را همراه با جنازه سر بریده پسرش تک و تنها گذاشت توی بیابان و برگشت به کاخ. 
زن تنها و نالان ماند و داشت به درگاه خدا الحاح و نیاز می کرد که ناگهان سواری از راه رسید و از زن پرسید اینجا چه می کنی؟ زن گفت همانطور که می بینی کور شده ام و جفت چشمهایم را درآورده اند، سر پسرم را هم بریده اند. سوار از اسب آمد پائین و چشمهای زن را برداشت و گذاشت سر جایش، سر بچه را هم گذاشت روی تنش، بهد دعائی کرد و وردی خواند؛ در یک چشم بر هم زدن زن بینا و پسرش زنده شد. زن به دست و پای سوار افتاد و اسم و رسمش را پرسید. سوار گفت من حضرت عباس هستم. بعد به زن گفت ای زن زودتر به کربلا برو و آنجا ساکن شو و اسم پسرت را هم عباس بگذار و از این حکایت هم به کسی نگو تا موقعش.
خلاصه زن خدا را شکر کرد و با بچه اش عباس راه افتاد و رفت تا رسید به کربلا. آنجا ماند و ناشناس زندگی کرد. سالها گذشت تا عباس بزرگ شد. روزی از روزها مادر عباس کمی پول داد به او تا برود نفت و فانوس بخرد. عباس سر راه بازار رفت توی حرم امام حسین تا زیارتی بکند. همینکه رفت توی حرم، درویشی را دید که مشغول مدح امام حسین بود و با صدای خیلی قشنگی مداحی می کرد. عباس که خیلی از صدای گرم درویش خوشش آمده بود همه پول را داد به او و برای اینکه مادرش نفهمد کمی از آب حوض حرم را توی فانوس ریخت و برگشت به خانه. تا رسید به خانه فانوس را داد به مادرش و تندی رفت توی رختخواب و خود را به خواب زد که اگر فانوس روشن نشد و مادرش فهمید که بجای نفت، آب توی آن است، او را دعوا نکند. اما به حکم خدا و از برکت امام حسین آن شب فانوس بهتر از هر شبی می سوخت و روشن تر و پرنورتر بود. صبح که عباس بیدار شد مادرش از او پرسید نفت دیشب را از کجا خریدی؟ هر روز برو از همان جا بخر. عباس که فکر می کرد مادرش از روی طعنه و تمسخر این را می گوید از ترس هر چه را که اتفاق افتاده بود، تعریف کرد. اما دید که مادرش دروغ نگفته و فانوس روشنتر از همیشه می سوزد. از آن به بعد عباس مداح امام حسین شد و هر روز به حرم می رفت و با صدای رسای خود در مدح امام حسین و دیگر امامان شعر می خواند. 
روزها گذشت تا اینکه روزی شاه طهماسب پادشاه ایران به قصد زیارت آمد به کربلا. از قضا رمال باشی هم با او بود. وقتی زیارت شاه طهماسب تمام شد صدای پسرک مداح که با شیرینی و گرمی بسیار می خواند، به گوش او رسید. شاه دستور داد او را حاضر کردند و خلعت بسیار قشنگی به او پوشاندند و مقداری سکه نیز به او دادند و روانه اش کردند. عباس با خوشحالی به خانه آمد و حکایت را برای مادرش تعریف کرد.
فرای آن روز پسرک بازهم در حرم مداحی کرد. شاه طهماسب دوباره او را احضار کرد و این بار از او خواست که شب را پیش او بماند و برایش مدح بخواند. اما عباس گفت من اول باید از مادرم اجازه بگیرم. شاه طهماسب او را به خانه فرستاد تا به مادرش بگوید که امشب مهمان شاه است. اما مادر عباس قبول نکرد و گفت برو به شاه بگو این تویی که به شهر ما آمدی و مهمان ما هستی، اگر قدم رنجه کنی و بر ما منت بگذاری فبهاالمراد! عباس برگشت و حرف مادرش را به شاه گفت. شاه هم پذیرفت و شب مهمان عباس و مادرش شد. از قدرت خداوند غذای کمی که مادر عباس پخته بود کم نیامد و همه همراهان شاه از همان دیگ کوچک غذا خوردند و سیر شدند! 
شام که تمام شد شاه طهماسب که از کرامت آن زن و پسرش عباس پیش خدا و امام حسین آگاه شده بود؛ از زن خواست که قصه زندگی خودش را برای او تعریف کند، تا همه بفهمند که آن زن چطور مورد نظر و لطف خدا و امامان قرار گرفته. 
زن آهی کشید و گفت قصه من دراز است و سرتان را درد می آورد از آن بگذرید؛ اما شاه طهماسب اصرار کرد. بالاخره زن با این شرط که در حین گفتن قصه اش هیچ کس حق خروج از خانه را ندارد راضی شد که قصه اش را بگوید. شاه طهماسب هم دستور داد تمام درهای خانه را بستند و پشت هر در دو تا نگهبان گذاشت. 
بعد زن شروع کرد و همه حکایت خود را از زندگی در کاخ شاه و عاشق شدن رمال باشی به او و کشته شدن پسرش و اخراج خودش و کور شدنش و معجزه حضرت عباس و ... همه را نقل کرد و اشک ریخت. شاه طهماسب که قصه را شنید آه از نهادش برآمد و فهمید که این زن مومن و محترم و این پسر زیبا و خوش صدا زن و بچه خود او هستند. همان جا اول دستور داد سر رمال باشی نامرد را از تن جدا کردند. بعد سجده شکر به جای آورد و تاج پادشاهی را با دست خودش روی سر عباس گذاشت و او را جانشین خودش کرد.

************************************

دستگاه تصفیه آب خانگی 

پديده سال 2013...!!

قابل نصب بر روی همه شیرهای آب حتی دوش حمام  

  دارای فیلتر قابل تعویض 

ظرفیت تصفیه تا 10 هزار لیتر آب  

  نصب آسان 

   راهنمای نصب تصویری و از همه مهم تر قیمت مناسب

هر ایرانی سالم یک دستگاه تصفیه آب....

دستگاه تصویه آب خانگی

قیمت فقط : 19500 تومان

پرداخت وجه بعد از دریافت کالا درب منزل

آیا می دانید روزانه چند درصد از مردم از بیماری سنگ

کلیه رنج می برند؟؟

آیا می دانید آب ناسالم باعث مرگ زودرس می شود؟؟

آیا می دانید ؟؟:

نیترات ، حشره کش ها ، زنگ آهن ، آرسنیک ، سرب ،

کودهای شیمیایی و حیوانی و پس آبهای زباله ها و فاضلابهای

صنعتی وارد سفره های آب

زیرزمینی و از آنجا وارد آب آشامیدنی ما انسانها می شود؟؟

دستگاه تصویه آب خانگی

داشتن آبي سبك، سالم و گوارا در هر لحظه زندگي حق شماست.

امروزه آب، اين مايع حيات علاوه بر مصارف شرب كه با سلامت انسانها

ارتباط مستقيم دارد،

 بطور مستقيم و غير مستقيم و بيشتر از هر ماده اوليه صنعتي در تمام

صنايع نيز مورد استفاده قرار ميگيرد.

قسمت اعظم مشكلات صنايع تا حدودي به املاح محلول در آب

مصرفي بستگي دارد.

از اين رو با آماده كردن و تصفيه نمودن آب مورد نياز صنايع مختلف

مي‌توان بهره‌وري

 را افزايش داد و از مصرف مخارج اضافي جلوگيري نمود، علاوه بر آن با

تصفيه نمودن آب شرب به سلامت انسانها كمك شاياني خواهد شد.

 اگر به سلامتی خود و خانواده خود می اندیشید حتما این

محصول را تهیه فرمایید

دستگاه تصویه آب خانگی

قیمت فقط : 19500 تومان

پرداخت وجه بعد از دریافت کالا درب منزل

مزیتهای دستگاه تصفیه آب :

 1-داشتن آبي سبك، سالم و گوارا در هر لحظه زندگي

2- جلوگيري از بيماريهاي كليوي و مجاري ادراري بخصوص سنگ كليه

3-سلامت روز افزون كبد و كاهش حجم مواد سمي در آن و در نتيجه

كاهش خطر سرطان كبد

4-پخت بهتر غذاي شما همراه با حفظ مواد موثر غذايي آن

5-جلو گيري از تشكيل رسوب در جداره داخلي ظروف شما از جمله

كتري ، اطوي بخار و آب پاش خودروي شما

6- نوشيدن آب و چاي با رنگ و طعم طبيعي

7- كاهش وزن و تناسب اندام با نوشيدن مقادير كافي آب و در

نتيجه بالا بردن متابوليسم

لذت نوشیدن آب گوارا و سالم را به فرزندان خود هدیه کنید

دستگاه تصویه آب خانگی

از مزایای دیگر این دستگاه:

- حذف نیترات و سموم موجود در آب

- از بین بردن طعم و بوی نامطلوب از آب

- تبدیل آبهای سنگین و سخت به آب سبک و قابل شرب

- تامین آب سالم برای غذای کودک

-جلوگيري از ايجاد لكه هاي سفيدك روي برگ گل هاي منزل شما

- امكان حمل و نصب سريع و آسان در منزل شما

· استفاده از مواد مرغوب و غير بازيافتي در ساخت

    · وزن و حجم كم دستگاه

    · آنتي باكتريال بودن واقعي

    · عدم نياز به آب بندي ( قبل و بعد از نصب دستگاه )

    · حذف اكثر آلودگي هاي ميكروبي آب

دستگاه تصویه آب خانگی

قیمت فقط : 19500 تومان

پرداخت وجه بعد از دریافت کالا درب منزل

داشتن آب سالم حق شماست...

زندگی خوب همواره با شادمانی میسر است و از ارکان شادمانی داشتن

جان و مال سالم است که آب نقش اساسی را در آنها ایفا میکند ...

 تمامی محصولات عرضه شده دارای بیمه ارسال ، بسته بندی زیبا و پشتیبانی نا محدود میباشد.
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 223
  • کل نظرات : 17
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 36
  • بازدید امروز : 17
  • باردید دیروز : 234
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 322
  • بازدید ماه : 928
  • بازدید سال : 12,408
  • بازدید کلی : 2,246,408